منوی دسته بندی
پایگاه‌اطلاع‌رسانی

مگر بخيل‌ايد؟!

«وِليکَه»

مگر بخيل‌ايد؟!

در پاسخ به مطلب منتشر شده در ويژه‌نامه‌ي شرق کرمانشاه:

NISHDARU

شهرمن- “پا پَتي”

گاهي از اين روزنامه هاي کرمانشاه بخاري بلند مي شود و بعضي ها را مي سوزاند! مثلاً همين اواخر در ويژه نامه‌ي استاني شرق، مطلبي با عنوان” زمين و آب از ما، کِيفش از شما” به چاپ رسيد. مدير کانال خبري ما هم بي خودي جوگير شد و منتشرش کرد. آخر مگر خدا را خوش مي آيد دل کسي را برنجانيد! ا اين تنگ نظري ها از من “پاپَتي” بعيد نيست ولي از بر و بچه هاي فرهيخته‌ي روزنامه نگار بعيد بود! يکي نيست به آنها بگويد مگر نمي دانيد کرمانشاهي ها از قديم به مهمان‌نوازي مشهور هستند و حتي حاضرند فرش زيرپايشان را هم براي آنها حراج کنند! حالا مهمانان عزيزي از اصفهان و همدان و چند شهر ديگر تشريف آورده اند و گوشه اي در زمين هاي کشاورزي نامرغوب اين استان گل و بلبل مشغول کار خودشان هستند و برنج مي کارند! بندگان خدا از صبح تا شام براي چندرقاز جان مي کنند و آخر کار هم کمي از اين درآمد ناچيز را به کشاورز زحمتکش کرمانشاهي مي دهند که ديگر حال کشت و زرع ندارد و ريه هايش از هواي تازه‌ي طبيعت جوش مي زند! مگر مقصر آنها هستند که ما آب نداريم؟! کشاورز باحال کم داريم، مسئول دلسوز و باهوش بيش از حد مجاز داريم، مردم‌مان سربه زيرند! انگشت شماري از اين کشاورزان بخت برگشته که برخي‌شان پايشان به سياست هم باز شده و وقت سرخاراندن هم ندارند از دست شما چه خاکي بر سرشان بريزند؟ ذرت مي کارند صدايتان درمي آيد، خشخاش مي کارند واويلا مي شود! برنج مي کارند زيرآبشان را مي زنيد! باور کنيد دوستي مي گفت يکي از مسئولين مربوطه حوزه‌ي کشت و کار، در جايي تعريف کرده که برنج شاليزارهاي کرمانشاه خيلي خوشمزه و مرغوب است! آنها که مسئوليت دارند خوش‌اند و راضي‌اند؛ شما را چه به اين کارها؟! مسئولين که زورشان به کشاورز نمي رسد که فشار بياورند چه بکارد و چه نکارد. ترويج و آموزش هم ظاهراً مانند سيستم آموزشي ايران، فلج و دست و پا چلفتي‌ست و برون‌دادهاي دسته گلي دارد! اين وسط نمي دانم من و شما چه کاره ايم??؟ بگذاريد آنقدر محصولات آب دوست کشت کنند و چاه هاي آب غير مجاز بزنند که کرمانشاه را تبديل به کوير کنند؛ شايد گردشگريش هم رونقي گرفت! بالأخره بايد همه چيزمان به هم بيايد!

دوستان روزنامه نگارم مگر يادتان رفته کرمانشاه شهر”»وِليکَه« ست،” پس شما چرا جوش مي زنيد؟ مثل روزنامه‌هاي ديگر سرتان به کار ملا بنويسي‌تان گرم باشد تا همان چهار قران را هم از دست ندهيد!