نیمی از عشق
بدون قاب
کیومرث رضایی
گذرت اگر به کوچه هاي عطار افتاد، قدم بگذار و از آن کوچه گذر کن. اما آهسته به ديوارهاي خاکيش، به مردمان بي چهره اش و به پروانه هاي بي ادعايش نگاه کن. کوچه هاي کوچکي که تنها دل هاي بي ادعا مي توانند از آن عبور کنند. بنگر، خواهي فهميد که از عشق تنها نيمي از سايه اش را به ما داده اند. حتي اگر مجنون شوي، حتي اگر از هفت کوچه اش بگذري يا اگر عطار شوي، نيمي از عشق را داري! خود عشق جاي ديگريست. در همين نزديکي که به اندازهي آسمان هفتم دور است!