بازی هایی که درس زندگی می دادند
يادي كنيم از كودكي هاي بيست سال پيش، آن زمان كه نه خبري از وجود رايانه در خانه ها بود و نه بازيهاي رايانه اي،كودكيهايي كه با بازي هاي سرشار از خلاقيت و تحرك با كمترين امكانات در كوچه پس كوچه هاي اين شهر و در حياط هاي باصفا سپري مي شد .فرق ميان بچه هاي غني و فقير در بازي ها يكي دو اسباب لوكس بيشتر نبود كه آن هاهم معمولا در كمدها و جاهايي دور از دسترس ،به صاحبانشان لبخند مي زد. بازي کودکان نسل من و نسل پيش يا به اصطلاح امروز دهه شصتي ها و پنجاهي ها ، پر از جنب وجوش و درس زندگي بود كه هم سلامت جسمي مان را تضمين مي كرد و هم روحمان را پرورش مي داد فوتبال، وسطي،خط خط، تيله بازي، عكس بازي ، هفت سنگ، خاله خاله و…بازي هايي بودند كه جانمان به آن ها بسته بود و هنوز خاطرات خوشي كه با آن ها رقم مي خورد را در ذهن داريم .رفته رفته بازي هاي مثل راز جنگل ، منچ، شطرنج،اسم و فاميل و… به سرگرمي ها و بازي هاي بدون تحرك اضافه شد. اما به هر حال هم باعث تقويت هوش و حافظه مي شد و هم اينكه به چشم وروانمان آسيب نمي زد. با همين ها سرگرم شديم و كمي از كوچه فاصله گرفتيم تا اينكه آتاري ،كمودور ،سگا و…به جمع سرگرمي هايمان پيوستند و خيلي زود رقابت را بر ديگر بازي ها تنگ ساختندو يكه تاز ميدان شدند. هنوز هم اين چنين است و با اضافه شدن اعضاي جديدي به همه خانواده هاي ايراني يعني رايانه و اهل و عیالش، همچنان اين سرگرمي ها و بازي هاي مجازي يكه تازي ميكنند و تمامي رقبايشان را از گردونه خارج كرده اند .دنياي ما مانده است و كوچه هايي خالي كه در آن ها جاي هياهو و جنب وجوش كودكانه خالي است. نشاط وسرزندگي بچه هاي ما در دنياي مجازي و خيالي توسط صفر و يك ها تسخير شده اند.
«شبنم مایلی»