به کودکي هم بگوييد،ميگريد
«چهار مدال جهاني و يک مدال المپيک دارم و تنها مدالآور المپيک در غرب کشور و در ميان کردهاي کل جهان هستم اما يک تکه زمين در شهرم به من ندادند، به يک بچه اين حرفها را بگويم ميخندد.» اين جملهي کيانوش رستمي در مصاحبه اي است که قبل از المپيک ريو با خبرگزاري ايسنا انجام داد. اما راستش اگر از من بپرسند مي گويم اگر به يک بچه اين را بگوييد از غصه مي گريد چه رسد به عاقلان و بالغان.
شهرمن شيرمردي دارد که با کسب مدال طلاي المپيک، پرچم جمهوري اسلامي ايران را به احتزاز درآورد و دل هموطنانش را از غم زدود و شادي را ميهمانشان کرد. شهرمن پهلواني دارد که رکورد المپيک را مي شکند. شهرمن دلاوري دارد که بي توجه به بي مهري ها و تنشها تنها به عشق مردمش، براي سربلندي سرزمينش مي جنگد. اما دريغ که اين شهر نخبه کش است يا حداقل نخبه نواز نيست! چندين روز قبل از سفر رئيس جمهور به کرمانشاه، شهر به رنگ بنفش درآمد و تمام ديوارها و بيلبوردهاي تبليغاتي براي نصب بنر و پوستر تبريک رزرو شد. طوري که هر بي خبري اگر از چهارديواريش خارج مي شد خبردار مي شد که در شهر چه مي گذرد. همه هم خوب مي دانيم که اين تبليغات کار عامه مردم نبود و “کاربه دستان” زحمت امور را کشيدند و تمامي ارگان ها و سازمان ها از هيچ هزينه اي در اين رابطه فروگذار نکردند؛ حال چه شده که به جز تعداد محدودي بنر تبريک آن هم به نيت تبليغ بانيان آن، هيچ کس در کرمانشاه اين افتخارآفريني را فرياد نزد و به جوانان محروم کرمانشاه يادآوري نکرد که در محروميت هم مي توان باعث افتخار يک سرزمين شد؟ چرا صبح پس از پيروزي کيانوش رستمي مردم به جز فضاي مجازي، شادي را در شهرشان لمس نکردند و تصوير قهرمانشان را در جاي جاي شهر نديدند؟ مگر نه اينکه دائم به رسانه ها مي گويند اميد را بر فضا حاکم کنيد؟! خوب چه موقعيتي بهتر از اين پيروزي ها براي دميدن روح شادي و اميد به جامعه؟ پس چرا آستين بالا نمي زنيد و با نخبه نوازي به کودکان و نوجوانان امروز نشان نمي دهيد که قهرمان شدن و نخبه شدن يعني برخوردار شدن از احترام، مقبوليت و محبوبيت و سرانجام رفاه و راحتي؟ اگر کودکي بشنود دارندهي مدال طلاي المپيک مي گويد:«رکورد دنيا را شکستم، مدال برنزم به نقره تبديل شد اما هيچ اتفاقي نيفتاد» به راستي به گريه مي افتد چه برسد به عاقلان و بالغان!