شعر فارسي کرمانشاه از بيدل تا بهزاد (بخش دوم)
هفته نامه شهرمن / شماره 51 / 20 شهریور 1397
شعر فارسي کرمانشاه از بيدل تا بهزاد
بخش دوم
در اين شماره، بخش دوم پژوهش تحليلي وتطبيقي «شعر فارسي كرمانشاه از بيدل تا بهزاد» كه بخش نخست تاريخ ادبيات کرمانشاهان از کتاب مفصل تاريخ اجتماعي کرمانشاهان ميباشد و دورهي صفويه تا عصر حاضر را در بر ميگيرد،منتشر گرديده است. خوانندگان فرهيخته نشريه شهرمن، بخش نخست دوره هاي ادبي با عنوان »دورهي بازگشت« را در شماره گذشته مطالعه نمودند. دراين شماره بخش دوم و سوم با عنوان «دورهي بيداري» و «دورهي تجدد» كه توسط استاد ارجمند «دكتر محمدعلي سلطاني» به شيوهي تحليلي و تطبيقي مورد بررسي قرار گرفته است به خوانندگان تقديم ميشود.
دکتر محمدعلی سلطانی
ب – دوره بيداري
شعر فارسي کرمانشاه در دورهي مشروطيت
نهضت مشروطيت به عنوان حرکتي پيشرو در امر آزادي و عدالت در جهان آن روزگار موجب تغييري زيربنايي در حوزهي علوم انساني بويژه ارکان انديشه و ادبيات و هنر جامعه ايران، و نيز شهر کرمانشاهان گرديد. اين ايالت پس از تهران و تبريز ضلع سوم جنبش آزاديخواهي در نهضت مشروطيت بود. با بارقههاي مشروطيت ادبيات قالبي و تکراري دورهي بازگشت فرو ريخت و زبان مغلق و ناهموار شاعران قصيدهپرداز و مداح به زبان عامهي مردم نزول کرد و شعر و ادب از دايرهي مداربستهي اشرافيت رهايي يافت و به ميان مردم آمد. اگرچه اين زبان و شکل، امري ابزاري و داراي تاريخ مصرف بود و به جاي رسانههاي همگاني امروز کاربرد داشت، اما براي ويراني از حد گذشته دورهي بازگشت سرآغاز ساختن بود. سرودهي ميرزا صادق معتمدي کرمانشاهي دربارهي سالارالدوله به زبان فارسي عاميانه = فارسي گويش کرمانشاهي با مطلع:
اي شاه خيالي نشنيدي که چطـو شد
اسپ هوست مانــد ز رفتار و جِدَو شد
مشروطه عيان بار دگر چون مه نو شد
بخت بدت اي شاه بدانديش به خَو شد
ديدي که چطو شد؟
آنها که تو ديدي همگي يخ بود و اَو شد…
(محمدعلي سلطاني، 1381: 657)
يادآور سرودهي نسيم شمال است با مطلع:
اي واي که در شهر گدايي قدغن شد
ولگردي و انگشتنمايي قدغن شد…
(ديوان نسيم شمال، 1303: 231)
گرچه ميرزا صادق معتمدي به پيروي از ميرزا نصرالله رضوان کرندي که آغازگر شعر عاميانه فارسي کرمانشاهي است ابيات يادشده را سروده است و رضوان نخستين شاعر فارسيسراي کرمانشاهي است که شعر عاميانه فارسي در قالب مستزاد سروده است با مطلع:
افسوس که عمر تو چوکشت تو درو شد
ديدي که چطــــو شد
خسبيديو آخر به چهسان روز تو شَوشد
ديدي که چطــــو شد
ره دور و شب تار و بيـابان همه پر غول
اي مـــردک شنگــول
تا رفته به منزل خرکت لنگ و جِدو شد
ديدي که چطــــو شد
بيمغــز و تهي رائي و پُربـادي و پربيم
همچون مامـا جيمجيم
جهدت پي دنيا همــگي زيپلي زيپو شد
ديدي که چطو شد؟ …
(عبدالکريم غيرت بياض، 1300: ـ ) (8)
به مقتضاي اين که کرمانشاه ضلعي از مثلث نهضت مشروطيت بود، بنابراين در شعر فارسي مشروطيت نيز سهمي آشکار و فرازمند دارد.
چهرههاي اين دوره از شعر فارسي کرمانشاه؛ خسروي، لاهوتي، رشيد ياسمي و غيرت، صاحب آثار و ديوان اشعار هستند.
محمدباقر ميرزاي خسروي همانند هر شاعر برجستهي دورهي مشروطيت چون اديبالممالک و بهار و… ريشه در دورهي بازگشت داشت اما او پدر رُمان تاريخي ايران (آرينپور، 1355: 240) و از پيشروان نظم و نثر نوين فارسي است. گرچه نميتوان در ديوان او از سرودههاي عهد مشروطيت اثري يافت (رشيد ياسمي، 1363) و به اشعار ايام جنگ بينالملل اول بايد بسنده کرد، که؛
ايرانيان چه شد که چنين خوار گشتهايد
در گلستان دهــر کم از خـار گشتهايد
زاري چــرا؟ بـه يکدگــر آزار کـم کنيد
ز آزار نوع بد که چنين خوار گشتهايد…
خرگوش خواب داده شما را ز روي جهل
آنکس که گفت ملت هشيار گشتهايد
از بــادهي غــرور و جهــالت فتاده مست
در خواب ديدهايد که بيـدار گشتهايد …
(رشيد ياسمي، 1363: 297)
به سبب فضل تقدم خسروي را بايد متقدم ادب فارسي دورهي مشروطيت در کرمانشاه به شمار آوريم.
ابوالقاسم لاهوتي از چهرههاي ثابت و سيار ادبيات مشروطه از کرمانشاه در سطح ادبيات ايران شناخته شده است. همچنين رشيد ياسمي نيز به همين ترتيب با مزايا و اشتراکات و تمايزهايي در کنار او قرار ميگيرد و ديگر شاعر پيشکسوت صاحب ديوان در شهر کرمانشاه سيدعبدالکريم غيرت اين سه تن شخصيتهايي هستند که اشعار و آثار آنها نمايانگر شعر فارسي مشروطيت در کرمانشاه است. گرچه ميرزا محمدجواد شباب نيز در مقابل و در کنار اعتداليون قرار ميگيرد اما چون اشعار وي جز در روزنامههاي بر باد رفتهي مشروطيت در کرمانشاه منتشر نشده و به شيوهي کتاب يا رساله به دست ما نرسيده است، سخني دربارهي او نميتوان گفت زيرا لاهوتي به سبب آشنايي با ادبيات اروپايي و مقدمات علوم اسلامي و ادبيات عرب در عصر مشروطيت و حوزهي ادبيات ترکي عثماني، ذهن و زباني تازه داشت و انديشه انقلابي و طبع غرّا و استعداد برتر ادبي وجه تمايز او بود که محدودهي جغرافيايي شعر او را به وسعت جهانبيني فرهنگياش گسترش ميداد.
غزل “وطن ويرانه” چکيدهي يک بينش آزاديخواهي و عدالتطلبي و بازگويندهي اوضاع مشروطهي ناکام است که؛
وطـــن ويرانه از يــار است يا اغيار يا هر دو؟
مصيبت از مسلمـانهاست يا کفــار يـا هر دو
همـه داد وطــنخواهي زنند، امـا نميدانــم
وطنخواهي بهگفتار است يا کردار يا هردو؟ …
… تو را روزي به کشتن ميدهد ناچار لاهوتي
زبــان راستـگو يـا طبــع آتشبــار يـا هر دو
(1909) = (1327. ق)
(احمد بشيري، 1358: 6 / 125)
ميهنپرستي لاهوتي در عصر مشروطيت که هنوز انقلاب بلشويکي روسيه روي نداده بود، همان ميهنپرستي شاعران پيشرو عصر مشروطيت در ايران است و به همين سبب در اين نوشتار دربارهي او چهرهي ثابت و سيار ادبيات مشروطيت را به کار بردهايم.
تنيـده يــاد تــو در تـار و پودم، ميهن اي ميهن!
بود لبريـز از عشقــت وجودم، ميهـن اي ميهـن!
تو، بــودم کـردي از نـابودي و با مهــر پروردي
فـــداي نـام تو بود و نبـودم، ميهـن اي ميهـن!
بههر مجلس، بههر زندان، بههر شادي، بههرماتم
به هر حالت که بودم با تو بودم، ميهن اي ميهن!
اگــر مستم اگــر هشيار، اگــر خوابم اگـر بيدار
به سوي تـو بـود روي سجودم، ميهـن اي ميهن!
به دشت دل گيــاهي جـز گــل رويت نميرويد
من اين زيبا زمين را آزمودم؛ ميهن اي ميهن! …(9)
* * * *
يا:
من عاشقم و عشق من، ايمان من است
جانانهي من، خوبتر از جـان من است
اصلا اين جــان، براي جـانان من است
جانان ز جان بهترم، ايران من است
(بشيري، 1358: چهل و نه، پنجاه)
از اشعار لاهوتي دربارهي شعر فارسي مشروطيت در کرمانشاه همانند مجموعهي سرودههاي محمدباقر ميرزا خسروي، در ديوان او نمونهاي به دست نميآيد؟! (رک. احمد بشيري، 1358) و اکثريت قريب به اتفاق مربوط به بعد از روي کار آمدن نهضت مشروطيت است و به همين ترتيب ديوان رشيد ياسمي اغلب سرودههاي بعد از 1300 شمسي را دربرميگيرد. (رک. ديوان رشيد ياسمي، 1362)
کليات آثار سيدعبدالکريم غيرت هم با تفاوت در تکنيک و تخيل و فرم هر چند نمونههاي اجتماعي و فرهنگي ارزشمندي در شعر فارسي کرمانشاه است، اما اکثريت اشعار مندرج در ديوان او مطالب پس از تثبيت ظاهري مشروطيت را دربرميگيرد و دربارهي مسائل همهجانبهي کرمانشاه از بُرهه جنگ جهاني اوّل تا جنگ دوم قابل توجه است. آنچه در ديوان غيرت چشمگير است، خود شاعر در درجهي اول و بعد اجتماعي که در آن به سر ميبَرَد، مطرح است و چون شاعر و روزنامهنگار و آزاديخواه متصوف است، دايرهي انديشه و زبان شعر او غالباً نمونهاي از شعر سرآمدان انجمن فرهنگ ايران و انجمن حکيم نظامي است. بوميگرايي در اشعار غيرت که از رهآوردهاي شعر فارسي مشروطيت بود، گهگاه در ديوان اشعارش ديده ميشود.(10)
ديرآشنا و هُرهُري افکار و زودرنج
باري به هر طرف که وزد باد شند کن(11)
(ديوان غيرت، 1338: 438)
من با فغـان و گريه شب و روز در فراق
او طعنهزن به شعر من و تف به قند کن(12)
(همان، 438)
يا
خجلت ز بسکه ميبرم از همسران خويش
چون يـخ در آفتاب گدا زنـده آو شدم(13)
مــردم به فکـر آمدن عيــد و اين عجب
من بهر خرج يوميه در تک و تَوْ شدم(14)
از بهــر کــار بسکه دويدم به هر طـرف
از پـا بسان يابوي يلخي جِــدَو شدم(15)
(همان، 490)
غيرت به شيوهي شعراي دورهي مشروطيت تصنيف هم ميساخته است. (1338: 496) از نکات جالب کليات آثار غيرت اين که نکاتي از مسائل تغييرات اجتماعي و فرهنگي و سياسي در فاصلهي بين دو جنگ اول و دوم منعکس در شعر فارسي او را به همان شيوهي شعراي مطرح آن روزگار همانند شعر فرات و وحيد دستگردي و… را ميتوان در ديوان او يافت.
ج ـ دورهي تجدد
شعر فارسي کرمانشاه در عصر رضاشاه
چهرههاي شعر فارسي کرمانشاه در دوران رضاشاه در ادامهي دورهي پيشين؛ ابوالقاسم لاهوتي، رشيد ياسمي، غيرت، محمدجواد شباب، محمدحسن مدني و کيوان سميعي بودند؛ در اين بين ابوالقاسم لاهوتي که پس از کودتاي نافرجام در شوروي به سر ميبرد، قلب تپندهي ادبيات کارگري در ايران بود که دور از وطن ميتپيد. بالطبع با توجه به تغيير انديشهي وي و تمايل به کمونيسم مفهوم ميهنپرستي در اشعار اين دورهي او متفاوت بود:
من کارگر و تو دهقان، داد از تو و آه از من
تا چنــد برند اشراف کفش از تـــو، کلاه از من
مـــا را و تـــو را دارا،يکنوع کند يغمــا
خون ميخورد اين زالو، خواه از تو و خواه از من…
(احمد بشيري، 1358: 91)
يا:
کارگرهاييم ما انشاي دنيا کار ماست
و آنچه هم درجمله عالم هست برپا کار ماست…
(همان، 1358: 583)
يا:
کارگر! دفع جفا را، گر بخواهي، ميتواني
قطع بيخ اغنيا را گر بخواهي، ميتواني…
(همان، 1358: 950)
يا:
کارگرهاييم، دنيا را به پا ما ميکنيم
هر چه را بيني در اين دنيا به جا، ما ميکنيم
(همان، 1358: 947)
در دورهي رضاشاه نوعي از رمانتيسم در بين شاعران و نويسندگان ايراني رواج يافت که تسکيني براي انديشه جامعه فرهنگي آسودهپندار به شمار ميرفت، هر چند راز و رمزهاي رمانتيسم اجتماعي گاه بيانگر اخباري در زير پوستههاي پليسي آن دوره بود، اما شاعران فارسيگوي عهد رفرم در کرمانشاه نيز به تبعيت از شاعران سرشناس تهران هر کدام از ديدگاه خود به اين مباحث روي آوردند و در آفرينش آثار و نشر آنها اقدام کردند که نمونهي بارز آن منظومهي شکرستان سرودهي محمدجواد شباب است:
چـرا به پرسش مــن آن پسر نميآيد
ز پـا فتادم و بـازم به سر نميآيـد
هـلاک مـن اگرش آرزوي دل اينک
چرا روا شده کامش دگر نميآيد…
خبر دهيد که از دوري تو مُرد (شباب)
چرا بهسوي وي از تو خبر نميآيد
(شکرستان، 1306: 63)(16)
در اين عهد نه تنها شعر از شريعت سر ميتابد، بلکه آزادي شاعر در دايرهي موضوع و هيجان و احساسات و افسون سخن که از ويژگيهاي رمانيسم است، در اکثر آثار شاعران جز استثناهايي روي مينمايد که شکرستان نمونه بارز آن است حتي شباب ادبيات و اخلاق دورهي مغول را در اين قالب بار ديگر تجديد ميکند و در تمام اشعار شاعران اين دوره سخني که نشتري به رگ انديشهي جامعه بزند جز صداي فرياد لاهوتي وجود ندارد. ميرزا باقر فاني که با اخلاق شرقي رمانتيسم را برميگزيند، منظومهي هفت پردهي گل و بلبل را ميسرايد و منتشر ميکند و حسين اختر بر آن مقدمهاي مينويسد…
الهي کلــک طبعــم آتشين ساز
دلم را آشنا گـردان بهــر راز…
به نظمم آن چنــان تأثير بخشي
که پا برتر نهد از نظم (وحشي)
که تا سربسته گويم اين سخن را
بسازم تــازه آيين کهــن را …
(هفت پرده گل و بلبل، 1307: 4)
ناسيوناليسم ايراني از فاکتورهاي سياست فرهنگي پهلوي در شعر شاعران فارسيگوي کرمانشاه از لاهوتي تا رشيد و … جلوهاي تمام دارد. ديوان سيدعبدالکريم غيرت با سبک و سياق خاص خود بيشتر از ديگران متوجه امور سياسي و اجتماعي است.
غيرت چه پيش از رفرم و چه پس از آن که بالغ بر يک دهه بيشتر نبود، در بحث ناسيوناليسم (غيرت، 1338: 153) و انتقاد از قوهي قضاييه با استقبال از قصيدهي صلحيهي اديبالممالک (همان، 158) و … سپس منظومهي مجنوننامه که سيماي ديگر از ادبيات رمانتيسم رايج که آميخته به تصوف بود، (همان، 345) ميتواند نمونه سير تطور نظم فارسي از دورهي مشروطيت تا بُرههي رفرم باشد.
جنگ جهاني دوم دگرگوني بزرگي در عرصهي انديشه پديد آورد. هر چند در تحول هر دوره رسوباتي رقيق يا غليظ از دورههاي پيشين باقي ميماند، شعر نفريننامهي کيوان سميعي انعکاسي از تأثر شاعر فارسيگوي کرمانشاه در قبال اوضاع آن روز است.(17)
يارب اين کاخ ستم را کن ز بُن زير و زبر
آنچنان کز وي نمــاند در جهان هرگز اثر
خاککن اين کاخ را وان خاک را گرد هوا
تا که خاکي هم نماند تا بشر ريزد به سر…
(کيوان سميعي، 1363: 34)
در اين دوره رشيد ياسمي چنان که خواهيم گفت سرچشمهاي شد براي شعر متعالي معاصر فارسي در کرمانشاه، او به سبب آشنايي با ادبيات خارجي از تجددخواهي بعد از مشروطيت برکنار نماند و اشعارش همراه با نوآوريها در مضمون و محتوي و نيز عمق در متون گذشتهي ادبي ايران که رگههايي از سبک شعراي قديم فارسي را در اشعار خود داشت، موجب فرازمندي سرودههايش شد. در قالبهاي متداول نهضت ادبي مشروطيت و پس از آن چون مستزاد، قصيدهي سليس و روان و … طبعآزمايي کرد و به ترجمههايي از اشعار شاعران اروپايي چون لافونتن، کريلف و شارل لوکو و… دست زد تا به زباني ساده و روان افکار جديدي را ارائه دهد و پنجرهاي به جهان ادبيات بيرون بگشايد. هرچند او را در اين آزمون موفق نميدانند اما به هر حال تجربهاي بود تا به سبک بينابين گذشته و امروز در قالب دست يابد، و در اين راه بايد او را هم شيوه و همزبان سه شاعر ديگر عصر بيداري (بهار، ايرج، پروين) شمرد.
در ديوان رشيد؛ تغيير در فرم و تخيل و دوري از تکلفات صنايع بديعي، آميختن استعداد و انديشه و اوجگيري ذوق و پيوند و ارتباط بين تفکر و طبيعت (من) شاعر را به پيامبر الهامگيرنده و شارح راز و ظرافتهاي هستي مبدل نموده است. واژگان سليس و برگزيده از عمق ادبيات مواج فارسي و به حاشيه راندن کلمات سطحي و بدون ريشه از ويژگيهاي شعر رشيد است. شاعر فاضل و مترجم و مورخ و استاد دانشگاه تهران و پيشرو شعر بيداري مُبدع فرمي است که خود آن را (منقطعات) خوانده است و آن نوعي ترکيببند است که از امتيازهاي ويژهاي برخوردار است و شاعر فارسيسراي کرمانشاه در ارائه و سرودههاي خود به اين قالب ابداعي بسيار موفق بوده است؛ اشعار “»دو آسمان«”، »”چاه«”، “»بر پل”« و “»دوات«” نمودار شاخص اين نوآوري در فرم است. منقطعات در دو، چهار، پنج و گاهي شش بيت پيوسته نيز سروده ميشد. (ديوان رشيد ياسمي، 1362: 8 / 7 / 10 / 15)
بسياري از اعاظم شعر فارسي پس از دورهي تجدد از اين فرم ابداعي رشيد ياسمي استفاده گسترده کردهاند.
ادامه دارد…
******
يادداشت
8 ـ شانس آن را داشتم که به لطف شادروان سيدمحمدسعيد غيرت نسخهي کامل اين شعر را از بياض مرحوم پدرش سيدعبدالکريم غيرت يادداشت نمايم. رحمت الله عليهما.
9ـ اين سروده دور نيست الهامبخش سرودهي شادروان اخوان ثالث بوده باشد که گفت:
ز پوچ جهان هيچ اگر دوست دارم
تو را اي کهن بوم و بر دوست دارم
تو را اي گرانمــايه، ديرينه ايـران
تو را اي گرامي گُهــر دوست دارم
اين نکته خالي از لطف نيست که دو بيت شعري که در آغاز قسمتهاي سريال امام علي(ع) با صداي استاد صديق تعريف خوانده ميشد از مظفر کرمانشاهي است. از عرفاي قرون اوليه، براستي شاعران شهر ما، شاعران دردهاي بزرگ بوده و هستند:
و لقدلسعت حيـه الهوي کبدي فلا طبيب لها و لا راقِ
الا لحبيـب الــذي شغفــت به فعنده رقيتي و ترياقِ
(محمدعلي سلطاني، 1378: 214)
10ـ گذشته از آثار شاعران مهاجر از کرمانشاه، تا پيش از انقلاب اسلامي در حوزهي شعر فارسي يگانه شاعري که صاحب ديوان پر پيمان و جامع و جالب بود که به شيوهاي زيبا و نفيس از لحاظ محتواي کاغذ و چاپ و کتابآرايي و صحافي چاپ و منتشر شده بود کليات آثار سيدعبدالکريم غيرت بود که به اهتمام فرزند برومندش سيدمحمدسعيد غيرت با همتي والا جامهي عمل پوشيد و اگر ديوان حسن خان دبير اعظم نيز به همان سبک و سياق منتشر ميشود شايد امروز ما اسناد معتبر فرهنگي در شعر فارسي بعد از مشروطيت در کرمانشاه را در دست داشتيم که متأسفانه نشد… (رک. کليات آثار سيدعبدالکريم غيرت کرمانشاهي، به اهتمام سيدمحمدسعيد غيرت، شرکت چاپخانهي فردوسي، تهران، 1338)
11ـ شَنْد به معني منقار مرغان است امّا در اينجا غيرت از يک ضربالمثل کرمانشاهي استفاده کرده است که “فلاني از هر طرف باد ميا شَن مُکُنَه” و شَنْ را براي قافيه به شَنْد تغيير داده است. شَنْ از ابزار باد دادن خرمن است.
12ـ “تف به قند کردن” از ضربالمثلهاي روستاهاي اطراف کرمانشاه است درباره پاکي افراد پرهيزگاري که در معرض اتهام قرار ميگيرند، گفته ميشود و…
13ـ آو: آب
14ـ تک و تَوْ: تک و تاب
15ـ يلْخي مخفف ايلخي ترکي گله اسبان، رمه، اما در اصطلاح مردم کرمانشاه به معني رها شده و بيصاحب ميآيد. جِدَوْ بيماري پاي اسب است و اصطلاح بيطاري است.
16ـ روي جلد کتاب شکرستان آمده است: کتاب شکرستان ” اثر طبع يگانه اديب فرزانه آقاي محمدجواد شباب” ـ با اجازهي ادارهي محترم معارف کرمانشاه، چاپ اول، قيمت پنج قران، به سرمايهي کتابخانهي کاوياني، به کتابخانهها و قرائتخانهها با تخفيف کلي داده ميشود. مطبوعات خودتان را به مطبعهي شرافت احمدي رجوع نماييد که با بهترين حروفهاي فارسي و فرانسه و مناسبترين (قيمت مطابع ايران به طبع رسانند). * کرمانشاه مطبعهي شرافت احمدي * سال 1306 شمسي.
17ـ رشيد ياسمي و کيوان سميعي هر کدام در حوزه تحصيل و تحقيق و تتبع خود در سطوحي مختلف با ساير شاعران فارسيگوي کرمانشاه تفاوت داشتهاند و جز شعر در حوزهي ترجمه و تحقيق و تاريخ و تدريس و مطالعه غوري تمام داشتند. ابوالقاسم لاهوتي نيز در غربت چهرهاي متفاوت بود.
منابع و مآخذ:
آرينپور، يحيي: از صبا تا نيما، شركت سهامي كتابهاي جيبي با همكاري انتشارات فرانكلين، 2 جلد، تهران، 1355.
رشيد ياسمي [غلامرضا] : ادبيات معاصر، انتشارات ابنسينا، تهران، 1352.
رشيد ياسمي [غلامرضا] : ديوان رشيد ياسمي، مؤسسهي انتشارات اميركبير، تهران، 1362.
سلطاني، محمدعلي: تاريخ مفصل كرمانشاهان، ج 5 ـ 4، نشر سُها، تهران، 1381.
سميعي، كيوان: راز دل “برگي چند از ديوان كيوان سميعي”، با مقدمه و اهتمام محمدعلي سلطاني، انتشارات زوار، تهران، 1363.
سميعي، كيوان: زندگاني سردار كابلي مشتمل بر حوادث افغانستان در قرن نوزدهم ميلادي، كتابفروشي زوار، تهران، 1363.
شباب، محمدجواد: شكرستان، كتابخانهي كاوياني، مطبعهي شرافت احمدي، كرمانشاه، 1306.
شباب، ميرزا محمدجواد: مخزن لألي، مطبعهي شركت سعادت، كرمانشاه، 1305.
غيرت، سيدعبدالكريم: بياض نسخه خطي دستنويس شاعر،كتابخانهي شادروان محمدسعيد غيرت، تهران، اختياريه.
غيرت، سيدعبدالكريم: كليات آثار سيدعبدالكريم غيرت كرمانشاهي، با مقدمه و حواشي و تاريخ كرمانشاه به قلم سيدمحمدسعيد غيرت، شركت چاپخانه فردوسي، تهران، 1338.
فاني، باقر: هفت پردهي گل و بلبل، مطبعهي شرافت احمدي، كرمانشاه، 1307.
نسيم شمال، اشرفالدين: كتاب نسيم شمال، به خط مصطفي جهرمي، مطبع خلافت، بمبئي، 1343. ق.