غرب کشور دروازهی ورود مشروطیت
دکتر محمد علی سلطانی
The West is the gateway to the constitutional movement
Abstract
The west of Iran from Aras to Arvand River, due to its proximity to the Ottoman Empire, which was the heir to the Eastern Roman Empire, its neighbors with Greece and Europe, and the sediments of popularity and opinion in that land, has been since the beginning of the path of modernization and the channel for creating intellectual artistic transformations and social-political literary for all of Iran. And western part of Iran, which was the heir to ancient Iranian and Islamic civilizations, Tabriz, Urmia, Kermanshah, Sanandaj, Hamedan and southwest ports of Khuzestan were exposed to these intellectual acquisitions and in some way the promotion and propagation of new thinking in all areas began from these cities to other parts of Iran. It was mixed with a deep and long-lasting culture in other parts of Iran. Modern intellectual development tools, in addition to the characters who were carriers and agents, were the most progressive media of the time, e.i. the magazine and the newspaper, which were the organs of thinking bodies and thinkers and analyst of cultural, social and political conditions were mostly published in the Ottoman domain. For the apparent or secret distribution of western borders, they would enter Iran.
This article deals with the study of the political and socio-cultural situation of Iran and the Ottoman Empire and the two-sided historical effects with a look at the history of newspapers and their precedence, as well as directors of political, social and cultural movements, under the title of: West of the country is the gateway to the constitutional movement.
غرب ایران از ارس تا اروندرود به سبب همجواری با امپراتوری عثمانی که وارث تمدن روم شرقی بود و نیز همسایگی با یونان و اروپا و رسوبات آراء و اندیشه همهجانبه در آن سرزمین، از آغاز مسیر ورود تجدد و کانال زمینهساز ایجاد تحولات فکری، هنری، ادبی، اجتماعی، سیاسی برای سراسر ایران بوده است و در غرب ایران که وارث تمدن ایران باستان و اسلام بود، شهرهای تبریز، ارومیه، کرمانشاه، سنندج، همدان و بنادر جنوب غرب خوزستان در معرض این دریافتهای فکری بودند و به گونهای ترویج و تکثیر نواندیشی در هر زمینه از این شهرها به سایر نقاط ایران آغاز میشد و با فرهنگ ژرف و دیرینه در سایر نقاط ایران آمیخته میشد، ابزار گسترش اندیشه نوین علاوه بر شخصیتها که حامل و عامل بودند، پیشروترین رسانه آن روزگار یعنی نشریه و روزنامه بود که ارگان انجمنها و مراکز فکری و مروج و تحلیلگر اوضاع فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بودند، نشریات اکثراً در حوزه عثمانی چاپ و منتشر و برای توزیع آشکار یا مخفی از مرزهای غربی وارد ایران میشد، این مقاله با بررسی اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی ایران و عثمانی و تأثیر و تأثرهای دوسویه تاریخی با نگاهی به پیشینه روزنامهها و تقدّم و تأخّر آنها و نیز کارگردانان تحرکات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی به بررسی عنوان (غرب کشور دروازه ورود مشروطیت) میپردازد.
کلیدواژه فارسی: غرب ایران، مشروطیت، روزنامه، عثمانی، قاجاریه
پیشینه تحقیق: تاکنون کتاب یا مقالهای مستقل در زمینه سهم مرزهای جغرافیایی ایران در ورود اندیشه مشروطیت و گسترش آن دیده نشده است.
. مقدمه
علیرغم تدین که امری الهامی و آسمانی است، تفکر و اندیشهورزی پدیدهای زمینی است و ارتباط مستقیم با جغرافیا دارد که بتدریج از نقطهای به نقطه دیگر سرایت میکند و با تأثیرگذاری فردی و جمعی سراسر جامعه را دربرمیگیرد یا سبب تحولات سازنده میشود یا همانند سیلی بنیانکن تمامی نهادها و بنیادها را ویران میکند.
در جغرافیای ایران عصر قاجار و همسایگان آن؛ اگر هند در شرق، روسیه در شمال و عثمانی در غرب ایران را به عنوان منشأ جغرافیایی نهضت مشروطیت در ایران مورد دقت و بررسی قرار دهیم، براساس اسناد، شواهد و قرائن یاریگر در این پژوهش، در مشرق ایران یعنی شبه قاره هند کمپانی هند شرقی و دولت محلی هند به علتها ناظر و نظارهگر بودند! در روسیه نیز که خود نیز درگیر دگرگونی سیاسی و اجتماعی بود و توانست در 1907. م = 1325. ق تشکیل (دوما) بدهد، هرچند گسترش اندیشه نوین سیاسی و اجتماعی ساری و جاری در ماوراء قفقاز بر ساختار فکری رجال و سیاست مردان و اهل قلم ایرانی عصر مشروطه تأثیرگذار و مهم و قابل توجه بود، امّا وجه تمایز عمده حرکت سیاسی و اجتماعی جغرافیای روسیه با ایران که مانع پیوند فکری و ساختار اجتماعی این دو همسایه میشد، اختلاف عمیق اعتقادی و دینی بود که اکثریت قریب به اتفاق جامعه آن روز ایران را که کنشگران مقدمات و متن مشروطیت بودند، از تحولات روسیه جدا میکرد و تنها میتوان از رگههای فکری و گروههای کوچک و شخصیتهای معدود و تأثیرگذار در این رابطه سخن به میان آورد. در نهایت همسایه غربی ایران؛ امپراتوری روبه زوال عثمانی که قرنها با اندیشه و سیر تطور آن در یونان و اروپا همدم و صعود و نزول تفکرات اسلامی را نیز بالغ بر پانصد سال در آزمایشگاه اعتقادی و اجتماعی خود تجربه کرده بود و با اندیشه سیاسی و آئینی و اجتماعی جغرافیای ایران پیوند داشت میتوانستند صادرکننده همهجانبه اندیشه مشروطیت از مرزهای غربی و شهرهای تبریز، ارومیه، کرمانشاه، همدان و سپس تهران و… باشد، در جنوب ایران خلیج فارس و شیخنشینهای خلیج که نمیتوانستند نقشی داشته باشند و فقط گاهی نشریاتی که در بمبئی منتشر میشد و تا حدودی مؤثر بود و آنها هم دیری نپاییدند، از طریق بندر بوشهر به شیراز میرسید، امّا پیوستگی جغرافیایی و وابستگی اعتقادی و اقتصادی و رقابت سیاسی و نظامی ایران و عثمانی و مهمتر این که عتبات عالیات که مرکز رهبری اعتقادی مشروطیت و اقامتگاه علمای ثلاث (آخوند خراسانی، آقا حسین تهرانی، ملاعبداله مازندرانی) بود، در قلمرو جغرافیای عثمانی و همجواری شهرهای غربی ایران قرار داشت که تحرکات و تألیفات و تحولات و تصمیمات در آن حوزه بخش مهم و عظیمی از تاریخ مشروطیت ایران را دربرگرفته است، (ر.ک: حائری، عبدالهادی: تشیع و مشروطیت ایرانیان مقیم عراق، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1381) ـ و نیز پیوند علماء ثلاث با علماء عثمانی (ر.ک: حضرتی، حسن مشروطه عثمانی، پژوهشکده تاریخ اسلام، تهران، 1389) و دیگر حضور پررنگ و تأثیرگذار سیدجمالالدّین اسدآبادی و زندگی و مرگ او در استانبول پس از درگیری با دربار ناصری و تعلیم میرزا رضا کرمانی و ترور ناصرالدین شاه که زمزمه مشروطهخواهی را وارد بُعد عملی کرد (ر.ک: محیط طباطبایی، محمد؛ نقش سیدجمالالدّین در بیداری مشرق زمین، دارالتبلیغ اسلامی، تهران، 1352) ـ (ر.ک: صفایی، ابراهیم؛ رهبران مشروطه، ج 1، جاویدان علمی، تهران، 1344) و پیش از این با مرگ امیرکبیر؛ نخستین فریاد از مرزهای غربی با شورش حسن سلطان اورامی آغاز گردید (فخرالکتاب، 1366: 251) و تا زمان تحریم تنباکو همچنان این مطالبات ادامه یافت ازجمله قیام مجدد اورامیها در سال 1286. ق و سرکوب آن توسط فرهاد میرزا معتمدالدوله (1366: 286) ـ قیام شیخ عبیداله نهری و حمزه آقا در 1297. ق (ر.ک: افشار، علی ابن امیر گونه خان: تاریخ خروج اکراد، انور سلطانی و همکاران، بنکه ژین، سلیمانیه، 2008) قیام سیدرستم گوران در 1298 (محمدعلی سلطانی، 1377: 162) ـ تحرکات و مرگ حسینقلی خان بختیاری 1299 (عبدالنبی قیم: 1388: 416) ـ قیام جوانمیر هماوند در 1301 (محمدعلی سلطانی، 1381: 680) و… وجه تمایز این تحرکات که اکثراً با جغرافیای عثمانی رابطه مستقیم داشت و آن را از لحاظ ماهیت و محتوی از شورش و قیامهای پیش از وزارت و تصدی مرگ امیرکبیر جدا و متفاوت مینمود، تغییر ساختاری و زیربنایی در مطالبات قیامگران و آزادیخواهان و اصلاحطلبان بود، زیرا اکثر قریب به اتفاق تحریکات پیش از امیرکبیر برای تصاحب تاج و تخت و از سوی شاهزادگان منسوب قاجاری یا احیاناً مدعیانی از این دست بود امّا این تلاشهای بعد از مرگ امیرکبیر چنان که میبینیم کلاً از سوی سران و بزرگان غیرقجری و به یاری اواسط الناس و رعایا صورت میگرفت که سرمشقی برای قیام مشروطه شد، و تاکنون آنچه دیده شده است به این دقایق تاریخی در منابع و مآخذ توجهی نشده است! این اعتراضها هر کدام به گونهای زمینهساز حرکت مشروطیت شد. در کنار مواردی که اشاره شد، نگاهی کوتاه به پیشینه اصلاحطلبی و مقدمات مشروطه عثمانی واقعیت این تأثیر و تأثر و ورود اندیشه نوین را از مرزهای غربی به ایران بیش از پیش آشکار میسازد. در قلمرو عثمانی اصلاحات از زمان ابراهیم پاشا همزمان با خلافت سلطان احمد سوم (1142. ق = 1730. م) مقارن اواخر صفویه با تلاش برای پیوستگی با غرب و دریافت و آموزش فنون و دانش غربی و تجهیز فرهنگی و هنری به مظاهر غرب و… در مقطع تاریخی (عصر لاله) فراهم شد (1142. ق = 1730. م). بتدریج و با افت و خیزهایی در 1293. ق = 1876. م مجدداً آغاز و در 1326. ق = 1908. م دوره سلطان عبدالحمید ثانی به صدور فرمان مشروطه انجامید. (1389: 115 به بعد) و امّا در ایران با صدارت امیرکبیر و اصلاحات و مرگ او و آنچه پس از مرگ وی بوقوع پیوست و به آنها اشاره شد، زمینههای نهضت مشروطه فراهم شد. در ایام سلطنت ناصرالدین شاه که اوضاع دگرگون و همه ویرانیها در انتظار آبادی و اندیشه بود، شخص شاه برای مشاهده پریشانیها و گستره نابسامانیهای غرب ایران و در همسایگی عثمانی به بهانه زیارت عتبات در 1287. ق به تشویق میرزا حسین خان مشیرالدوله سفیر ایران در استانبول که در این سفر شاه را همراهی میکرد، از تهران خارج شد. سفرنامه ناصرالدین شاه به عتبات آیینه تمامنمای ایران غربی و نیز در برابر آن قلمرو عثمانی در مقایسه با ایران عصر ناصری است. (ر.ک: ناصرالدین شاه: سفرنامه ناصرالدین شاه به کربلا و نجف، خطّ میرزا رضا کلهر، انتشارات سنایی، 1355)
زیرا در نتیجه اقدامات و اصلاحات گام به گام اصلاحطلبان عثمانی، مالیات یکساله ایالت عراق از قلمرو عثمانی با کل مالیات ایران برابر شده بود، تأسیس نیروی دریایی عثمانی در خلیج فارس که منابع ایران را تهدید میکرد و… . میرزا حسین خان مشیرالدوله در زمینه اصلاحات عثمانی و مشکلات ایران و لزوم انجام اصلاحات با ناصرالدین شاه گفتگو میکرد. مشیرالدوله نماینده موج سوم اصلاحات و اصلاحطلبی دوره قاجار پس از دورههای عباس میرزا ولیعهد و امیرکبیر بود، حکومت قانونمند کاهش قدرت حکام و حفظ حقوق رعیت، مدرن کردن حکومت، استخدام معلمهای نظام اتریشی، از اقدامات او بود. وی یکی از حلقههای اتصال افکار و اندیشه و اقدامات مدحت پاشا با ایران و دربار و دولتمردان ناصری بود. مشیرالدوله نزدیک به 12 سال یعنی از 1275 تا 1267. ق با سمت وزیر مختار و سفیر کبیر در سفارت ایران در استانبول خدمت کرد. میرزا حسین خان زمانی برای انجام مأموریت خود وارد استانبول شد که حدود دوازده سال از صدور خطّ همایون گلخانه و آغاز دوره تنظیمات و نیز دو سال از صدور فرمان اصلاحات گذشته بود.صدارت وی در دستگاه ناصری با وزارت مدحت پاشا در عثمانی یعنی 1289. ق بود. (ر.ک: ساسانی، خان ملک، استانبول، انتشارات بابک، تهران، 1354) مدحت پاشا مورد تأیید و رجوع ملکم خان و مشیرالدوله بود. مرگ میرزا حسین خان دو هفته پس از ترور علی اصغر خان اتابک به طور مشکوکی در 54 سالگی به سال 1298 در مشهد روی داد و در امامزاده صالح تجریش به خاک سپرده شد.
فرهاد میرزا معتمدالدوله با مسعود میرزای ظل السلطان در اصفهان و جنوب و امیرنظام گروسی در کنار ولیعهد مظفرالدین میرزا در تبریر کارگردان سرکوبهای معترضان بالقوه و یا فعال بودند.
خانه فیض مهدوی کرمانشاه (خانه مشروطه)
ایران از 1295. ق عملاً به دو منطقه نفوذ روس و انگلیس تقسیم شده بود و ظلالسلطان از این مقطع حاکم چهارده ایالت و ولایت یعنی جنوب غربی و غرب ایران بود و برای تعویض ولیعهد دو کرور (یک میلیون تومان دوره قاجاریه) به شاه پیشکش میداد. روزنامه تایمز از وی حمایت میکرد. قسمت دیگر ایران نیز تحت نفوذ روسیه و قلمرو حکمرانی کامران میرزا نایب السلطنه بود. و این تقسیم گام اوّل روسیه و انگلستان برای رسیدن به قرارداد بعدی سال 1325. ه . ق / 1907. م بود. این اشغال نامرئی علت العلل قیام شیخ عبیداله نهری در 1297. ق بود. روسیه به دادن امتیاز به انگلیس رضایت نمیداد، امّا بعدها جنگ روس و ژاپن، انقلاب ایران، اقتدار آلمان و نزدیک شدن آنها به مرزهای ایران به واسطه راه آهن بغداد و نفوذ بیش از حد آن در خاور نزدیک، مجموعاً موجب شد که سرانجام روس وادار به همراهی با خواسته انگلیس شود و آنچه در این هنگام به عنوان اعتراض و اصلاحطلبی تحت نام شورش شیخ عبداله نهری آغاز شده بود، سرکوب شد و در همین راستا اعتراضها و قیامها و ترورهای مشابه در غرب ایران از مرگ امیرکبیر تا واقعه تنباکو میبایست همه را از مقدمات مشروطیت و فریاد اصلاحطلبی دانست.
این خاک و خون و خواهش در غرب ایران سبب و زمینهای فراهم آورد تا نهضت مشروطیت به بار بنشیند و بر تحرکات اصلاحطلبی و آزادیخواهی در دو کشور بزرگ و قدرتمند روسیه و عثمانی پیشی گیرد زیرا در عثمانی مبارزه برای گرفتن مشروطه در ربع اوّل قرن نوزدهم از همان زمانی شروع شد که امیرکبیر قصد داشت در ایران کُنستی توسیون ایجاد کند. مبارزه آنها بیش از سه ربع قرن طول کشید تا بالاخره در 1908. م / 1326. ق موفق شدند در روسیه احزاب و دکابریستها نیز سه ربع قرن مبارزه داشتند تا در 1907. م / 1325. ق منجر به افتتاح پارلمانی با اختیار محدود به نام (دوما) شد.
یکی دیگر از اسباب اصلی پیشروی تحرکات مشروطیت نشریات بود که مهمترین آن نشریات اختر، قانون، حبلالمتین، عروه الوثقی و حکمت بودند. این نشریات که یکی از مؤثرترین عوامل در بازسازی اندیشه خواص اهل سواد در آن دوران بود، و در رهبری نهضت مشروطیت نقش اصلی را داشتند. اکثر قریب به اتفاق به انحاء مختلف از طریق استانبول در مرزهای غربی وارد جغرافیای ایران قاجاریه میشدند و به دست خوانندگان میرسید و نکته دیگر آنکه پایاترین این نشریات یعنی روزنامه اختر همزمان با شورشهای اعتراضی و اصلاحطلبانه که شرح آن گذشت، سال 1292. ق در استانبول شکل گرفت و تا درج خبر ترور ناصرالدین شاه در شمارهای بعد از آن ادامه داشت.
اختر نخستین روزنامه ایرانی است که به سبک جدید در خارج از کشور چاپ و منتشر شده است. این روزنامه در سال 1392. ه . ق به تشویق میرزا نجفقلی خان تبریزی، یکی از مأمورین دولت ایران در پایتخت عثمانی، به مدیریت آقامحمّد طاهر تبریزی تأسیس گردید. نویسندگان اختر کسان باغیرت و نیکی بودند و بسیاری از روشنفکران و آزادیخواهان بنام آن روز مانند میرزا آقاخان کرمانی، شیخ احمد روحی، میرزا مهدیخان تبریزی (بعداً ناشر حکمت در قاهره) میرزا علیمحمد خان کاشانی (ناشر ثریا و پرورش) با این روزنامه همکاری داشتند.
روزنامه اختر چنان شهرت و اهمیتی در ایران و قفقاز و عثمانی و عراق و هندوستان به دست آورد که در بعضی از نواحی قفقاز مردم عوام، که روزنامه خواندن را کفر و گناه میدانستند، خواص را که به خواندن آن اشتیاق داشتند “اختری مذهب” میخواندند… (یحیی آرینپور: 1255، 250)
همین سند متقن برای اثبات عنوان پژوهش حاضر (غرب کشور دروازه ورود مشروطیت) برهان قاطع است. نشریات دیگر از جمله روزنامه قانون به مدیریت ملکم خان ناظمالدوله، و همکاری سیدجمال اسدآبادی به سال 1307. ق در لندن چاپ و منتشر میشد امّا گاهنامه بود و تا 1325. ق برای همفکران ملکمخان فرستاده میشد، امّا روزنامه حکمت که به سال 1310. ق در قاهره چاپ میشد و مدیر آن میرزا مهدی خان تبریزی (زعیمالدوله) بود که از استانبول به مصر رفت و حکمت را منتشر نمود و روزنامه ثریا و روزنامه پرورش نیز در همین اوان از روزنامه اختر متولد شده و به بار نشستند. روزنامه ثریا به سال 1316. ق در آغاز به مدیریت میرزا علی محمد خان کاشانی و سپس سیدفرج اله خان کاشانی منتشر میشد و پرورش در اوایل سال 1318. ق از ثریا ایجاد شد و به مدیریت میرزا علی محمد خان کاشانی انتشار یافت. و تنها روزنامه حبلالمتین در همسایه شرقی از سال 1311. ق به مدیریت سیدجلالالدین آشتیانی (مؤیدالاسلام) منتشر شد و با وجود ممنوعیت ورود به دست خواستاران میرسید. (1355: 251 ـ 252)
بنابراین قاهره نیز به عنوان شاخهای از پایگاه فرهنگی و اندیشهورزی استانبول نقش مؤثر در نضج نهضت مشروطه داشت و غرب ایران به عنوان دروازه ورود مشروطیت با زمینه شورش و اعتراضات اصلاحطلبی بعد از مرگ امیرکبیر شاخص و آشکار است یعنی آنچه در قاهره و استانبول در ترویج و رشد فکری سیاسی و اجتماعی بر قلم پیشروان فرهنگی مشروطیت شکل میگرفت و به صورت نشریه چاپ و منتشر میشد. از مسیر یادشده به مناطق غربی و سپس سایر نقاط ایران میرسید. تبریز، کرمانشاه، همدان، قزوین، … نقاط مهم و پایگاه دریافت این پیامها بودند و اگر بخواهیم خط سیر تقویت و تأکید پشتیبانی جنبش مشروطه را ترسیم کنیم، خطّی از قاهره به استانبول و پایگاههای غربی کشور یعنی تبریز، کرمانشاه و خطی دیگر از لندن، استانبول و همان مسیر یاد شده است.
. نتیجه:
1ـ اعتراضات و اصلاحطلبی با مرگ امیرکبیر نخستین بار در غرب ایران آغاز شد.
2ـ موج سوم جریان اصلاحات و توسعه با سفارت میرزا حسین خان مشیرالدوله در استانبول و دوستی او با مدحت پاشا ایجاد شد.
3ـ سفر ناصرالدین شاه به عتبات اقدامی طراحی شده برای توجیه شاه قاجار و مواجهه ملموس او با ویرانیهای همه جانبه ایران و عقبماندگیها در قیاس با همسایه غربی کشور بود.
4ـ شورشهای پی در پی در سراسر مناطق غربی ایران در بین سالهای 1290. ق یعنی پس از سفر شاه قاجار به عتبات تا 1309. ق یعنی زمان تحریم تنباکو زمینهساز نهضت مشروطیت بود.
5 ـ تفاوت عمده این اعتراضات و شورشها که پس از مرگ امیرکبیر در غرب ایران صورت گرفت با شورشهای پیش از حیات امیرکبیر بود که شورشهای پیشین داعیان سلطنت و توسط شاهزادگان مدعی صورت میگرفت. در حالی که این اعتراضات و شورشها به رهبری پیشروان محلی به یاری مردم یا مطالبات و خواستههای اصلاحطلبانه بود.
6 ـ خط سیر پشتیبانی و تقویت فکری و فرهنگی و طراحی ساختار نهضت مشروطیت به وسیله نشریات وزین از قاهره به استانبول و از آنجا در سراسر غرب ایران انتقال مییافت.
. منابع:
آرینپور، یحیی (1355) از صبا تا نیما، تهران، شرکت سهامی کتابهای جیبی
افشار، علی بن امیر گونه خان (2008) تاریخ خروج اکراد و قتل و غارت شیخ عبیداله بدبنیاد و اغتشاش و فتنه زیاد در مملکت آذربایجان در سنه 1297، انور سلطانی و همکاران، سلیمانی، بنکهی ژین
حائری، عبدالهادی (1381) تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران، انتشارات امیرکبیر
حضرتی، حسن (1399) مشروطه عثمانی، تهران، پژوهشکده تاریخ اسلام
ساسانی، خان ملک (1354) یادبودهای سفارت استانبول، تهران، انتشارات بابک
سلطانی، محمدعلی (1377) قیام و نهضت علویان زاگرس، تهران، نشر سُها
سلطانی، محمدعلی (1381) ایلات و طوایف کرمانشاهان، تهران، نشر سُها
سنندجی، میرزا شکراله (1366)، تحفه ناصری در تاریخ و جغرافیای کردستان، حشمت اله طبیبی، تهران، انتشارات امیرکبیر
صدر هاشمی، محمد (1363)، تاریخ جراید و مجلات ایران، اصفهان، نشر کمال
صفایی، ابراهیم (1344)، رهبران مشروطه، تهران، انتشارات جاویدان علمی
قیم، عبدالنبی (1388)، پانصد سال تاریخ خوزستان، تهران، نشر اختران
محیط طباطبایی، محمّد (1352)، نقش سیدجمالالدّین اسدآبادی در بیداری شرق، تهران، دارالتبلیغ اسلامی
ناصرالدین شاه (1355)، سفرنامه ناصرالدین شاه [به] نجف و کربلا، تهران، انتشارات سنایی