كرمانشاه، سزدش نامِ نغزِ ايرانْ شاه
شهرمن – اميرپويا قدسي
بزرگداشت و تقدير از بزرگان و مفاخر ملي در تمام كشورهاي توسعه يافته امري بديهي و با سابقهاي طولاني است؛ چه افتخار و آبروي هر ملت و سرزميني در طول تاريخ، نه به سبب ذخاير مالي و ثروتهاي طبيعي آن ديار،كه تنها به دليل وجود چهرههاي علمي، ادبي، هنري و … آن سامان به دست آمده است. خوشبختانه چنديست اين حركت پسنديده در كشور و به دنبال آن در كرمانشاه رواج يافته است. جداي تمام مسائل و مشكلات ريز و درشت و بداخلاقيهاي هميشگي عدهاي معدود در حاشيهي اينگونه آيينها؛ وجود، انديشه و فلسفهي حركت به سوي اين فرهنگ پسنديده قابل ستايش است.
ديگر بار همانگونه كه در عصرگاه پنجشنبه 16 ديماه شاهد آن بوديم، مردي پاس داشته شد كه نامش افتخاري ديرين براي اين آب و خاك است. او كه همواره و در همه جا از سرزمين پدري خود به نيكي و بزرگي ياد كرده است:
زاد بومِ من است، كرمانشـاه گويدت، مردِ بر دل و جان، شاه
گر شهِ شهرهاي ايران اوست سـزدش نامِ نغـزِ ايــرانْ شاه
پروفسور»مير جلال الدين كزازي«، چهرهي ماندگار، يگانه و پرآوازهي كرمانشاهي، كه در آيين بزرگداشتش»فرزانه فرزند فردوسي« خوانده شده بود و به اشارهي درست يكي از سخنرانان بايد او را»فرزانه فرزند ايران« خواند؛ شخصيتي است كه نه تنها كرمانشاهيان، كه در تمام سرزمين پهناور ايران او را دوست ميدارند و تعداد زياد مشتاقان شركت كننده در اين مراسم، عليرغم تبليغات و اطلاع رساني كم رنگ، خود گوياي اين مدعاست. بايد دست تمام دست اندركاران اين آيين را به گرمي فشرد و بر انديشه و منش آنان كه به فكر برگزاري چنين بزمي افتادند آفرين گفت و درود فرستاد. اما بايد به آنان گفت شايد برخي بخشهاي اين مراسم (مانند نقالي و مرشدي) اگر نميبود يا ديگرگونه اجرا مي شد، بيشتر در خورِ بزرگداشت چنين چهرهاي بود؛ يا اگر از مجري توانمندتري استفاده ميگرديد كه روانتر و بدون گير و گرفت و ايراد مراسم را راهبري نمايد، بي ترديد شب دلپذيرتري رقم ميخورد. (البته به نظر ميرسد ديگر نبايد از كيفيت پايين صدا و طراحي دكوردر سالن چيزي گفت.) به هر صورت چون اين آيين، به نام مردي از نيكان سرزمينمان بود، از اصحاب و همكاران رسانهاي نيز انتظار مي رفت كمي با تأمل و ژرف انديشي بيشتر شمشير انتقاد را از ميان ميكشيدند و به جاي كوبيدن و ضرب شست نشان دادن، گرد هم ميآمدند و براي توسعهي فرهنگي كرمانشاه بيش از پيش ميكوشيدند. همچنين بهتر بود در بازتاب سخنان و واژههاي دلنشين دكتر كزازي در رسانهي خود، دقت و درنگ بيشتري مينمودند تا اين همه اشتباهات و ايرادات دستوري و حروف چيني پديد نميآمد؛ چه بنا به گفتهي خودِ استادكزازي، زبان فارسي و تك تك واژههاي آن همه براي او فرخنده و بسيار ارزنده است… و دريغ كه برخي خبرگزاريهاي معتبر حتي عكسهاي گردهمآيي ديگري را به جاي تصاوير اين مراسم در كنار اخبار و گزارشهاي خود منتشر كرده بودند!