یادداشتی بر کتاب «چیزستان»
چيزستان: ماجراي مردي كه در خاطرهي صد صوفي ميزيست
امیرپویا قدسی
كتاب «چيزستان: ماجراي مردي كه در خاطرهي صد صوفي ميزيست» نوشته حميد اسكندري رماني نسبتاً كوتاه در 63 صفحه است كه با نثري به لهجه گفتاري عاميانه و به شيوة راوي اول شخص نوشته شده است. داستان كتاب در مورد مردي جوان و دانشجوي رشته فلسفه است كه با يكي از همدانشگاهيان خود در دانشگاه آشنا مي شود. داستان با تکگويي راوي و بيان حالات و تجربيات مختلف فلسفي و عرفاني وي شكل ميگيرد و از پرداختي نو و خلاقانه برخوردار است. در سراسر داستان استفاده از نمادهاي عرفاني ـ فلسفي با اشاراتي به داستانها و روايات تاريخي و مذهبي مشاهده ميشود. نويسنده در مقدمه كتاب متذكر ميگردد: «اين ماجرا به شوق روزبه داووديان گيلان(کلهر) (از نويسندگان جوان كرمانشاهي) نوشته شده است.» در بخشي از كتاب ميخوانيم:
«… گف عينکتو بردار. برداشتم. گف به درختا نيگا کن. نيگا کردم. گف حالا بذارش. گذاشتم. گف آگاهي همينه. مراتب داره. نوره. کم و زياد داره. جهان عين پوست پيازه. در هم پيچيده. لايه لايه. آگاهييِ هر کسي بسته به اينه که تو کدوم لايه وايساده. عينِ شمارهيِ عينکه. عينِ قوّتِ بينايي. وقتي عينک ميزني ديگه حاضر نيستي بي عينک زندگي کني. وقتي به لايهيِ بالاتري هم بري حاضر نيستي برگردي. نميخواي دوباره چشات کم سو بشن. هميشه لايههايِ پايينتر از خودتو ميفهمي. ولي از لايههايِ بالاتر غافلي. آگاه شدن يعني دويدنِ نور در ديده. يعني گشوده شدنِ چشم به لايههايِ بالاتر. هر لايهاي قواعدِ خودشو داره. قانونِ لايهيِ بالاتر از تو برات يا محاله يا معجزه. چون با قانون لايهيِ تو جور نيس. با منطقِ لايهيِ تو نميسازه…»
اين كتاب در سال 1394 براي اولين بار توسط »نشر قطره« و در 500 نسخه منتشر گرديده است.