منوی دسته بندی
پایگاه‌اطلاع‌رسانی

ترس ‌زلزله ‌زدگان ‌از ‌وقوع ‌لرزشي ‌ديگر

هفته نامه شهرمن / شماره 55 / 13 آذر 1397

 

زلزله بازي، سرگرمي کودکان زلزله زده

ترس ‌زلزله ‌زدگان ‌از ‌وقوع ‌لرزشي ‌ديگر

photo-shahreman_970826_13

شهرمن- گزارش و عكس: مينا بهرامي تبار

در شهر قدم مي زنم، شهري که يک لايه ي غبار آلود آن را محاصره کرده است. شهري که تا چند روز پيش بيشتر کانکس هايش خالي از زندگي شده بود. اما با آن زلزله‌ي 6.4 ريشتري 4 آذر دوباره مردم به کانکس پناه بردند و آنجا را بيشتر از خانه و زندگي شان دوست دارند. در ميان کانکس‌ها بچه ها مشغول بازي هستند. تمام شهر پرشده از اسکلت هاي آهني نيمه ساخته.
آن هايي که سرمايه اي دارند ساختمان هايشان را به مرحله ي ديوار چيني رسانده اند اما خيلي ها هستند که تمام زندگيشان را که با وام هاي پراخت شده جمع کرده اند تنها به اندازه‌ي همان اسکلت‌هاي آهني نيمه ساخته رسيده است. مردم ديگر برايشان عادي شده که هر از چندگاهي تعدادي عکاس و خبرنگار به سراغشان بروند و از وضع زندگيشان بپرسند و بيچارگي و آوارگيشان را در عکسي ماندگار کنند.
چندي پيش بازهم سرپل ذهاب لرزيد، اما ديگر پس لرزه نبود؛ زلزله بود؛ درکانوني جديد. کانون اين زلزله روستاي کرکهرک از توابع قصرشيرين بود. درپي اين زلزله اکثر شهرهاي غرب کشور لرزيدند اما باز هم بيشترين خسارت به شهر سرپل ذهاب وارد شد. قصرشيرين، گيلان غرب و ثلاث باباجاني هم شهرستان هايي بودند که به نسبت در اين زلزله خسارت ديدند. زلزله اي که 730 نفر را مصدوم کرد و پيش بيني مي شود حدود600 واحد تخريبي و3 هزار و 500 واحد تعميري بر جاي گذاشته باشد. آمار لطمات روحي را هيچکس نمي‌داند! درد اينجاست که کودکان زلزله زده ديگر از زلزله مي ترسند. گرچه برايشان عادي شده که با اين ترس زندگي کنند. با اين سنشان که حتي به اندازه‌ي انگشتان دست هم نمي رسد، در اين 13 ماه حدود 6 هزار و 40 پس لرزه را تجربه کرده اند. مسئولان اعلام کرده اند از اين تعداد 720 زلزله را مردم احساس کرده اند. يعني خيلي ها 720 بار تا پاي مرگ ترسيده اند.
کودکي که زلزله مادرش را براي هميشه از او گرفته، در يکي از کوچه هاي فولادي با همسالانش بازي مي کند. آنها به شوخي مي لرزند و مي خندند و فرياد مي زنند زلزله…زلزله… بعد پا به فرار مي‌گذارند.
کودکان در محله‌ي فولادي که قربانگاه اصلي مردم سرپل ذهاب در زلزله‌ي 96 بود، در خرابه هايي بازي مي کنند که روزي آشيانه آن ها بوده است. سراغ يکي از آنها مي روم و حالش را مي پرسم. مي گويد: شب ها که همگي مي خوابند من بيدارم. مي ترسم دوباره زلزله بيايد و يکي از اعضا خانواده‌ام را ازمن بگيرد و ببرد. خانه مان هنوز آماده نشده. در کانکس زندگي مي کنيم. اين جا بهتر از خانه است چون ديگر آجري نيست که بر سر پدرم بخورد و بلايي سرش بيايد.
مردي درحال کوبيدن سنگ بر زير کانکس سرويس بهداشتي است. نزديکش مي شوم. از وضعيت زندگي مردم گله مند است. مي گويد: ما ساکنان مسکن مهر سرپل ذهاب هستيم که در زلزله 21 آبان 96 خانه هايمان ويران شد. يک سال و يک ماه است در کانکس به سر مي بريم. با هر باران که مي آيد کانکس هايمان نشست مي کند و مجبور مي شويم با سنگ سخت زير کانکس ها را درست کنيم. باران که مي آيد از سقف کانکس ها آب به داخل مي آيد، خسته شديم از بس کانکس هايمان را با پلاستيک وصله کرديم.
يکي ديگراز اهالي اين محله از وضعيت زندگيش شکايت مي کند: “خسته شده ام آن قدر گل و آشغال از درون کانکسم بيرون ريختم. تا کي بايد اين وضعيت ادامه داشته باشد. شوهرم ديسک کمر دارد و نمي تواند کار کند. به هر زوري شده خرج زندگي مان را تأمين مي کنم اما تا کي بايد اين زندگي را تحمل کنيم”.
شن ريزي در محل استقرار کانکس ها از درخواست‌هاي مردم است چون معتقدند اينگونه حداقل کودکانشان در محيطي تميزتر بازي مي‌کنند و دچار بيماري هاي عفوني نمي شوند.
متأسفانه پس از زلزله‌ي آذرماه امسال برخي دچار نا اميدي و ترس شده اند. آنها از اينکه پس از بازسازي خانه ها دوباره زلزله اي به وقوع بپيوندد نگران هستند. در اين خصوص ضروري است که مسئولان از طريق رسانه ها به مردم سرپل ذهاب درباره‌ي زلزله‌ي اخير يا احتمال وقوع زلزله‌ي ديگر توضيحاتي دهند و با دلايل علمي اين نگراني را اگر بي دليل است از ميان ببرند.
تعدادي زن جوان و ميانسال، کنار کانکسي نشسته و درحال صحبت هستند. به طرفشان مي روم و از آن ها درباره زلزله ي اخير مي پرسم. يکي از آن ها که لباس محلي برتن دارد تعريف مي کند: وقتي زلزله آمد داخل کانکس بوديم، تکان ها خيلي شديد بود. هر لحظه منتظر بوديم ديوارهاي کانکس ها از هم باز شوند. چند تيکه از وسايل بالاي کابينت کوچکمان برزمين افتادند. بچه ام وحشت کرده بود ولي چون مي دانستم ديگر آواري نيست که بر سرمان خراب شود به بيرون از کانکس فرار نکرديم و همان جا دخترم را بغل کردم و فقط صلوات مي فرستادم.
با اينکه سرپل ذهاب باز هم لزريد و باز هم مي لرزد… اما خيلي ها هنوز اميدشان را از دست نداده اند و هر روز بيشتر از روزهاي قبل براي امرار معاش و ساخت خانه هاي خودشان تلاش مي کنند. شهر پر از تکاپو است. در بازيد اخير معاون رئيس جمهور از مناطق زلزله زده پس از زلزله چهار آذر، استاندار کرمانشاه از دولت درخواست کرد که درصورت امکان سه يا چهارميليون تومان ديگر وام بلاعوض به زلزله زدگان پرداخت کنند. اما واقعيت اين است که حال و روز مردم زلزله زده با اين مبالغ بهبود نمي يابد. کساني که سرپرست خانواده‎ي خود را از دست داده اند و راهي براي امرار معاش ندارند و به سختي خرج بخور و نميري موقت را دست و پا مي کنند، افرادي که همه‌ي زندگيشان را با قرض و وام خرج ساختن خانه اي کرده بودند، افرادي که عزيزانشان را در زلزله از دست داده اند و از زير سقف بودن هراس دارند و… مثال هايي هستند که نشان مي‌دهد تسهيلات پرداختي به تنهايي نمي تواند مردم زلزله زده را به شرايط عادي برگرداند. بايد تدبيري ديگر انديشيد در اين دولت تدبير و اميد…