سفارشات هنری شهرداری در دست نابلدان
شهرمن – شماره 84 – اردیبهشت 1400
گفتگو با فاطمه موسوی تصویرگر
سفارشات هنری شهرداری در دست نابلدان
جشنواره های هنری استان ضعیف هستند
فخرالدین دوست محمد
صفحهی هنری ماهنامه شهر من، به مانند پنجرهی رنگی رو به سوی چشم اندازهای زیبا و دلفریب هنر، فرهنگ و بالندگی دارد. اما این بار در قالب ماهنامه و با باور و ایمانی نیرومند تر و پر شور تر، به معرفی و شناساندن بیشتر و تأثیرگذارتر هنر دیار کرمانشاه میپردازیم.
در اولین شماره، علاقه مندان هنر تصویرگری را با سرکار خانم فاطمه موسوی استاد و مدرس مراکز علمی و دانشگاهی و هنرمندی بسیار فعال و پرشور در زمینه تصویرگری که ادبیات تصویری غنی و منحصر به فردی در این گرایش هنری دارند، آشنا می کنیم. با معرفی این هنرمند و شنیدن صحبت های ارزشمندش، بیشتر با حال و هوای هنر تصویرگری در استان کرمانشاه آشنا خواهیم شد.
-خوب است برای شروع گفتگو مختصری از فعالیت ها و سوابق هنریتان بگویید.
من نقاشی را از سنین پیش از دبستان آغاز کردم و اکنون که به نقاشی های آن دورانم فکر می کنم درمییابم که همه تصویرسازی بودند چرا که داستان داشتند و بسیاری از شخصیت ها خیالی بودند. دیپلم وکاردانی را گرافیک خواندم و به دلیل علاقه به تصویرسازی، کارشناسی را تصویرسازی و در پی آن مقطع کارشناسی ارشد را پژوهش هنر برگزیدم و اکنون نیز مشغول نوشتن رساله برای دکتری فلسفه هنر می باشم.
فعالیت های هنری من در حیطه تصویرسازی کتابهای کودک و نوجوان شامل چندین مجلد، تصویرسازی گاهنامه و بولتن های جشنواره فیلمهای کودک و نوجوان، طراحی کاراکتر برای صدا و سیمای کرمانشاه، تصویرسازی کتاب شعر شاملو با عنوان زبان خاموشی، تصویرسازی آیین های حمام به سفارش حمام رهنان اصفهان، تصویرسازی نقاشیهای دیواری شهر کرمانشاه و قم، تدریس دانشگاهی و خصوصی، برگزاری پرفورمانس های هنری در دانشگاه فرهنگ و هنر و نگارخانه شهر، پژوهش های هنری و شرکت در جشنواره های استانی و کشوری، نمایشگاه های انفرادی و گروهی در اصفهان، تهران و کرمانشاه بوده است.
– لطفاً تعریفی از هنر تصویرگری و کاربرد و تاثیرات آن در جامعه و ابعاد مختلف زندگی ارائه دهید.
تصویرسازی یا Illustration از واژه Lustrate Lustrate از لغت لاتین فروریختن نور می آید که Illustration فعل آن است. در تعریف لغتنامه ای، تصویرسازی عبارت است از روشن کردن و یا نور انداختن و واضح کردن، جذاب کردن یک معنا یا متن برای مخاطب خاص. ما معنی یا متنی که شامل کلمات و معانی ذهنی است را با شکل و تصویر قابل رویت می کنیم. کلمه را که امری ذهنی است با تصویر که امری عینی است توضیح داده یا کامل می کنیم. روشن سازی این مفاهیم می تواند شامل داستان، شعر، مقاله¬ای در روزنامه، کتاب و حتی تبلیغات تجاری، سرگرمی¬ها و اشکال و فرم های روی کالاها و لباس ها باشد. تفاوت اصلی تصویرگری با نقاشی، هدفمند بودن آن برای کاربرد مشخص، درنظر گرفتن مخاطب و سفارش¬دهنده است و از این نظر شباهت های بسیاری با طراحی گرافیک دارد. از مهم ترین تأثیرات تصویرسازی و در فرم کلی تر آن یعنی هنر و در پایهای ترین آموزش ها و تأثیرات آن می توان به نقش آموزش هنر به دانش آموزان و پس از آن به دانشجویان پرداخت. جدا از اثرات بی چون و چرای تصویرسازی در تمامی کتاب های علمی، پژوهشی، ادبی و … آموزش خود هنر به کودکان از سنین پایین در رشد شخصیت و درآینده داشتن جامعه بزرگسالی با فرهنگ و با خلاقیت بالا خود را به خوبی نشان میدهد.
دانش آموزان در برنامه¬های هنری با کیفیت، از طیف گسترده¬ای از اثرات مثبت این آموزش از جمله افزایش خلاقیت و مهارت¬های تفکر، بیان بهترخود، درک بهتر از جهان همراه با قدردانی، و احساس رضایت¬مندی عمیق از دستاوردهای خود بهره مند می شوند.
هنر تجربه ای بدون جایگزین است. کودک و بزرگسال ندارد. به تجربه روزمره ما لذت و معنا می¬دهد و به توسعه مهارت های اجتماعی و کار گروهی انسان ها می انجامد. در کلاس های هنر، دانش آموزان تشویق می¬شوند که برای به اشتراک گذاشتن ایده¬ها به یکدیگر کمک کنند. در یک سیستم آموزشی خوب، هنر بخشی جدانشدنی است. از طریق هنر است که کودکان یاد میگیرند که مشکلات می توانند بیش از یک راه حل و پاسخ داشته باشند. هنر به ما یادآوری میکند که محدودیت زبان ما، محدودیت های تفکر ما را تعریف نمی کند. هنر، جشن دیدگاه های مختلف و راه¬های مختلف برای دیدن و تفسیر جهان است . با هنر به دانش آموزان می آموزیم که از پاسخ های موجود به کشف تازه برسند. هنر، ما را به کشف تنوع و گستردگی آنچه ما قادر به انجام آنیم راهنمایی می¬کند. به ویژه نقش پررنگ هنر تصویرسازی در آموزش پایه ای کودکان است که آنان را تشویق به یادگیری یا از آن دلسرد می کند. تصویرسازی چه در سال های پیش از دبستان و چه سال های بعد از آن از پررنگ ترین ابزارهای آموزش علم، فرهنگ و مهارت های زندگی است. چرا که تحقیقات ثابت کرده است ماندگاری تصویر در ذهن انسان چندین برابر کلمات می تواند باشد.
– وضعیت این رشته ی پر کاربرد و آموزش آن در استان را چگونه ارزیابی می کنید؟
رشته تصویرسازی در استان کرمانشاه آنگونه که باید، مورد توجه قرار نگرفته است؛ در حالی که بسیاری از دانشجویان رشته های هنر شامل نقاشی و گرافیک استعداد خوبی در تصویرسازی دارند. همینطور نبودِ دانشگاه هنر متمرکز و تعطیل شدن مراکزی که رشته هایی نزدیک به تصویرسازی را در میان رشته های خود داشتند وضعیت را از قبل نیز بدتر کرده است؛ چراکه رشته هایی مانند گرافیک و نقاشی شامل سر فصل هایی از تصویرسازی بودند که اساتید این رشته می توانستند اصول اولیه و راه را به دانشجویان علاقمند بیاموزند. در حال حاضر آموزش تصویرسازی در استان بسیار ضعیف است و شاید توسط چند تصویرساز که عددشان به رقم انگشتهای یک دست هم نمی رسد محدود شده است. این امر به دلیل نبود مراکز متمرکز هنری مستقل و آزاد نیز می باشد.
– آیا تصویرگران استان در سطوح ملی و بین المللی حضوری شایسته دارند؟
عدم وجود امکانات فرهنگی در دسترس، در کنار هزینه بر بودن آموزش های هنری و متریال های مورد استفاده در تصویرسازی حتی به صورت دیجیتال، باعث تضعیف عملکرد هنرمندان در اکثر شهرستانها می شود که این امر خود دلیل به نتیجه مطلوب نرسیدن هنرمندان تصویرساز خواهد شد؛ به طوری که به جز چند هنرمند از تصویر سازان کرمانشاه، بیشتر آنها کاملاً ناشناخته مانده اند. فستیوال های هنری استانی نیز بسیار ضعیف برگزار می شود و ورکشاپ هایی هم که به کمک تصویرسازان بیاید خیلی کم برگزار می شود و تمام این عوامل دست به دست هم می دهند که هنر تصویرسازی در کرمانشاه متاسفانه در کل کشور و در عرصه های بین المللی شناخته شده نباشد.
– به جز مواردی که بیان کردید، در حال حاضر موانع بازدارنده پیش روی هنرمندان تصویر گر چه چیزهای دیگری است؟
از عدم وجود امکانات و فقر مالی اگر بگذریم، گزینه بعدی نبود سفارش دهنده است. همانطور که ذکر شد تصویرساز نیاز به سفارش دهنده دارد. مراکز چاپ و نشر کرمانشاه نیز نتوانسته اند سفارش دهنده های خوب و مداومی برای تصویرسازان باشند و یا نقش واسطه مناسبی بین سفارش دهنده و تصویرساز بازی کنند. در این گونه موارد از سازمان هایی با بودجه دولتی انتظار می رود در جهت بهبود وضعیت فرهنگی شهر خود، سفارش دهنده باشند. شهرداریها سفارشات خود را بدون کارشناسی به افراد غیر متخصص واگذار می کنند و بودجه ای در جهت آموزش فرهنگ شهروندی اختصاص نمی دهند. بودجه های فرهنگی سپاه پاسداران که کم هم نیست، استانداری ها، ارشاد اسلامی و تمامی ارگانهای دولتی می توانند در مسیر اشاعه فرهنگ و بهبود وضعیت هنرمندان استان صرف شود که متاسفانه نمی شود. دوری از پایتخت هم مزید بر علت شده و دسترسی به کلاس های آموزشی استان های دیگر را محدود کرده است. البته این محدودیت با شیوع کرونا و برگزاری آموزش های آنلاین کمیبرطرف شده است.
– آیا تلاش شده که در آموزش ها به دنبال نوعی هویت و اصالت بصری با پرداختن به گنجینه غنی فرهنگی و تاریخی استان باشیم؟
اگر در این زمینه تلاشی هم صورت گرفته بسیار کمرنگ بوده و به هیچ عنوان قابل تاکید نیست و شاید در آثار کاریکاتوریستها و نقاشها ما شاهد بهکارگیری علائم و نمادهای مربوط به منطقه باشیم ولی این امر در میان تصویرسازان خیلی کمتر دیده میشود، البته در انیمیشن های بومی که سال های گذشته در صدا و سیمای کرمانشاه تولید شدند شاهد به کار گیری پوشش سنتی و لهجه خاص اهالی غرب کشور بوده ایم.
– چشم انداز و افق پیش روی هنرمندان تصویرگر استان را چگونه میبینید؟
خوشبختانه با رواج شبکههای اجتماعی این امکان برای هنرمندان استان فراهم میشود که به طیف وسیعی از مخاطبین دسترسی داشته باشند. با بهره گیری از این امکان جدید، آثار خود را به نمایش گذارده و خود را به سفارش دهندگان، نویسندگان، شاعران و مدیران تبلیغات مراکز مختلف بشناسانند. با انجام این مهم، امیدواریم در آینده شاهد فعالیت بیشتر عزیزان در سطح کشور و سطح بین الملل باشیم؛ و گرنه با تکیه کردن به منابع سنتی آموزش و استفاده از امکانات موجود در سطح شهر و استان نمیتوان آینده خیلی روشنی را پیشبینی کرد.
– شما در طی سال ها آموزش این هنر به هنرجویان، به چه فاکتورها و مؤلفه هایی برای به وجود آمدن یک جریان اصیل در هنر تصویرگری تاکید کردهاید؟
مهمترین عامل در آموزش تصویرسازی به هنرجویان، جریان خلاقیت، دگرگونه دیدن هر عنصر از عناصر طبیعی و حتی انسان است. شما می توانید تصویری خلق کنید که برای مخاطب شما جذاب باشد و در عین حال ذهن او را به چالش بکشد. دیدن تصویر سازیهایی با موضوعات رئالیستی که هر روز ماه با این موضوعات سر و کار داریم چه جذابیتی برای مخاطب خواهد داشت؟ من در طی آموزش تصویرسازی به دانشجویان در پی این نکته بودم که چگونه متفاوت دیدن را به آنها بیاموزم و مخاطب را با دیدن چیزی که شبیه چیز دیگری نیست، شبیه روزمرگی هایش نیست و شاید شبیه هیچ چیز نیست، دچار یک شوک بصری کرده و به مفهوم سازی ذهنی برسانم. اگر خلاقیت به دانشجویان این رشته درست آموزش داده شود، ساختن الگویی بومی و اصیل در عین جذابیت، کاری ساده خواهد بود، ما باید بزرگتر بیندیشیم و کارهایمان رنگ و بوی ایرانی داشته باشد و آنقدر قوی باشد که در عرصه های بین المللی مورد توجه قرارگیرد، ولی افتادن در دام کلیشه های از پیش موجود نیز کاری بس عبث است چراکه تکرار مکررات فقط خستگی می آورد و چیز جدیدی برای مخاطبان در پی نخواهد داشت. تکرار یک نقش مانند طاق بستان، در همه آثار هنری به معنای بومی سازی هنر این منطقه نیست، هنرمند باید با پژوهش به دنبال نشانه های جدیدی در آثار باستانی، هنرهای دستی، ادبیات منطقه باشد و حرف جدیدی برای مخاطب غیر بومی داشته باشد.
-اگر مایلید درباره موضوعی صحبت کنید، خوشحال می شوم آن را مطرح کنید.
ممنونم. همه هنرها از تصویرسازی تا نقاشی و موسیقی و معماری، همه برآمده از ذوقاند، و هنرمندان با این هدیه، در قبال جهانی که در آن زیست می کنند مسئولاند، نسبت به تک تک آدم ها و رنجشان و تفکراتشان، به حیوانات، گیاهان و تمامی موجودات روی کره زمین مسئول هستند. اگر ذوق هنری به آنها هدیه شده باید از آن در جهت بهبود حال دنیا استفاده کنند، هنرشان در خدمت کمال بشر، بهبودی وضع جهان و نیکوترشدن کائنات باشد، اگر هدیه ای گرفته ایم در ازای آن چه چیزی به جهان پس دادهایم؟ رسالت شخصی مان در قبال جهان را به انجام رساندهایم؟ با ارائه هنر والا به رشد فکری و بهبود سلیقه مردم کمکی رسانده ایم؟ با هنر زیبا لحظه ای درنگ در مخاطب ایجاد کرده ایم؟ اگر هنر ما لحظه ای تفکر در مخاطبمان آفرید به رسالتمان دست یافته ایم وباید بر ما آفرین گفت؛ اگر نه، باید در پی روشی برای این تاثیرگذاری بگردیم، چرا که هنر زبان مشترک تمام ملتهاست و اگر صلحی جهانی در کار باشد فقط از عهده هنرمندان برمی آید و بس.
باتشکر از شما که امکان این گفتگو را فراهم نمودید.