«نه» به سگ کشي
گفتگو با مهربانويي که پناه حيوانات بي سر پناه شد
«نه» به سگ کشي
700قلاده سگ در پناهگاه آشيان زيست زاگرس نگهداري مي شوند
شبنم مايلي
شيلان لرستاني كارشناس ارشد معماري و كارمند دفتر مهندسي دانشگاه علوم پزشكي بانويي است كه با تأسيس پناهگاه آشيان زيست زاگرس، مأمني براي حيوانات بي سرپناه بنا نهاده و با كمك هاي مردمي اين مركز را اداره مي كند. با اينکه کارش بسيار سخت و پردردسر است، اما او با وجود تمام مشكلاتي كه پيش رو دارد راسخ تر از گذشته به كار و هدفش پايبند است و تصميم به منصرف شدن از ادامه اين راه صعب العبور را ندارد. مصاحبه او با شهرمن را مي خوانيد.
-چطور شد كه براي اولين بار به فكر حمايت از حيوانات بي پناه افتاديد؟ كار چگونه پيشرفت و به اينجا رسيد؟
خيلي اتفاقي در اين مسير قرار گرفتم. شايد اصلاً تصورش را هم نمي كردم. يك روز از جايي عبور مي كردم كه ديدم سگ ماده اي را كشته اند و توله هاي كوچكش در كنار جسم بي جان مادر پناه گرفته اند و از سينه او مي خواهند شير بخورند. صحنه ي دلخراشي بود، آنقدر برايم دردناك بود كه از آن روز به بعد دغدغه اي را نسبت به اين موضوع برايم به وجود آورد. همان روز توله ها را آوردم و بزرگ كردم و بعد هم خيلي از سگ هاي زخمي، آسيب ديده يا توله هاي بي مادر را پناه دادم. يكي ديگر از صحنههاي دلخراش كه در مورد آزار حيوانات ديدم، شكنجه يك سگ توسط چند نفر معتاد بود كه براي خنده و شوخي مي خواستند سگ را خفه كنند. جلو رفتم و من مانع اين كار شدم و آن سگ را براي مداوا با خود آوردم.اما هميشه براي تكرار شدن آن صحنه كه ممكن بود شبانه روز، در سطح شهر و يا شهرهاي ديگر اتفاق بي افتد دل نگران بودم. به همين خاطردائم دنبال يك راه چاره مي گشتم و پيگير شدم كه چرا بايد يك موجود زنده را كه از مخلوقات خداوند است بكشند. طي تحقيقاتم به اين نتيجه رسيدم كه دليل كشتن سگ ها توسط شهرداري ها به خاطر بهداشت شهري و كنترل كردن برخي بيمار ها است اما هيچگاه به اين مسئله به صورت علمي و اساسي پرداخته نشده و در واقع تنها صورت مسأله را پاك كرده اند. در اين مدت به اين فكر مي كردم كه چطور مي شود به جاي تقابل با اين موجودات بي گناه،چاره اي ديگر انديشيد و از كشتنشان جلوگيري كرد. اين بود كه تصميم به تأسيس پناه گاه آشيان زيست زاگرس گرفتم تا بتوان اين موجودات بي پناه را از سطح شهر جمع آوري كرد و در يك مكان مناسب نگهداري كرد.
-فكر مي كنيد به هدفتان رسيده ايد؟
كاري كه ما مي كنيم حق زندگي دادن به حيوانات نيست بلكه برگرداندن بخشي از حقوق طبيعي است كه ما انسان ها از آن ها گرفته ايم. وقتي از حقوق حيوانات صحبت مي کنيم بايد به اين نکته توجه شود که صحبت از دادن حق به معناي عطا کردن نيست، بلکه منظور پس دادن اين حقوق است و آن هم نه به صورت کامل؛ ما اگر هم بخواهيم نمي توانيم تمامي حقوقي را که طي هزاران سال از حيوانات گرفته شده را به آنها بازگردانيم. تمام موجودات زنده با حقوق تعريف شده اي به دنيا مي آيند، حقوقي که طبيعت براي آنها تعريف کرده است ولي ما انسان ها با غفلت و خودخواهي اين حق طبيعي را از موجودات ديگر گرفته ايم. ما سعي داريم بخشي از اين حقوق طبيعي را كه خداوند براي هر موجودي قائل شده به اين موجودات برگردانيم. شايد تا رسيدن به نقطه مطلوب فاصله داشته باشيم و هنوز كار اصولي انجام نگرفته باشد و هنوز نتوانسته ايم كمك زيادي به آن ها بكنيم ولي هرچه در توان داريم انجام داده و از اين به بعد هم انجام مي دهيم. من به کمک دوستانم در پناهگاه زاگرس در تلاشيم که فرهنگ صحيح رفتار با حيوانات را که قدري از آن دور شده ايم به مردم يادآوري کنيم.
-چند قلاده سگ در پناهگاه زاگرس نگهداري مي شوند؟
نزديک به 700قلاده سگ بالغ و توله
– سير کردن اين تعداد، خودش کار دشوار و هزينه بري است. معمولا خوراکشان چيست؟
بله همينطور است. به طور ميانگين روزانه 50عدد بيسکويت و 30ليتر شير براي توله هاي بي مادر تهيه مي شود و 600کيلو خوراک هم که در پناهگاه از پخت اسکلت، جو پرک، سيب زميني و هويج تهيه مي شود، غذاي سگ هاي بالغ است.
-چند نفر در مرکز با شما همکاري مي کنند؟
5نفر حقوق بگير و ده نفر هم به صورت داوطلب در مرکز فعال هستند. سعيد يادگاري، مهرداد شبيري، مهتا نوري، مريم نوري، هدي نوري، امير رحيمي، رسول جليليان، آرش فرتن، حسين اميديان، مهتا بنايي و سنا دست انبوه، همکاران داوطلب هستند که جا دارد از همه آنها از صميم قلب تشکر کنم.
-علاوه بر تأمين خوراك و ايجاد امنيت براي حيوانات مهمترين فعاليتي كه در اين مركز داشته ايد چيست؟
يكي از دلايلي كه متوليان براي كشتن سگ ها مي آوردند اين بود كه مي گفتند اين ها زاد و ولد و جمعيتشان بسيار زياد است و باعث بيماري مي شوند. من در اين زمينه خيلي تحقيق كردم و متوجه شدم چه بيماري هاي مشتركي بين انسان و سگ وجود دارد. فهميدم كه تعداد اين بيماري ها زياد نيست و دليل زياد بودن تعداد سگ ها، روند طبيعي است كه در زاد و ولدشان وجود دارد؛ از سوي ديگر اين رشد جمعيت در ميان سگ ها با دخالت انسان نيز صورت مي گيرد. متاسفانه عده اي افراد سودجو به بهانه ي درآمد زايي باعث تكثير بيشتر اين سگ ها مي شوند و تعدادي از اين ها پناه مي گيرند و تعداد زيادي آواره و در نهايت كشته مي شوند. كشتن سگ ها توسط شهرداري براي كنترل بهداشت شهري يك كار كاملاً بيهوده است اين كار فقط ظلمي است به مخلوق خدا ولي اگر شهرداري از امروز تا صدسال ديگر هم سگ ها را بكشد نميتواند جمعيتشان را كنترل كند و كار درستي هم نيست، هر چقدر سگ ها كشته شوند، از سوي ديگر چه با دخالت انسان و چه به صورت طبيعي دوباره زاد و ولد مي كنند. ما در مركز تصميم گرفتيم به خاطر كنترل جمعيت سگ ها و نبود امكانات براي نگهداري سگ هاي بيشتر، آنها را عقيم كنيم. توجه داشته باشيد که عقيم سازي اصولي ترين و منطقي ترين راه حل ممکن براي کنترل جمعيت حيوانات شهري است.
-اين كار توسط دامپزشك انجام مي شود؟
بله. چون از طريق جراحي اين عمل صورت مي گيرد اوايل سگ ها را به كلينيك مي برديم و جراحي آنجا انجام مي شد اما اكنون داخل پناه گاه انجام مي گيرد.
-قبلاً با حيوانات ميانه خوبي داشتيد؟
از زماني كه به ياد دارم از هيچ حيواني بدم نيامده و هميشه از كمك كردن به حيوانات لذت مي بردم، اما قبلاً از نزديک شدن به حيوانات مي ترسيدم ولي حالا نه.
-هزينه هاي دستمزد دامپزشكان و خدمات بهداشتي زياد است. دامپزشكان به صورت رايگان همكاري مي كنند يا دستمزد مي گيرند؟
دامپزشكان اغلب همكاري نمي كنند يا اگر همكاري كنند بابت كارشان هزينه دريافت مي كنند اما اكثراً تخفيفي در دستمزدشان قائل مي شوند و تنها چند مورد داشتيم كه به صورت رايگان براي ما كار انجام دادند كه بسيار از آن ها ممنونيم اما غالباً در بحث درماني متحمل پرداخت هزينه هاي بالايي مي شويم.
-از مشکلاتتان بگوييد.
مشكلات ما در اين راه بي شمارند. عدم توجه مسئولين، عدم همكاري كساني كه به سادگي مي توانند كمك هاي زيادي در اين مسير به ما بدهند ولي چون اين کمک براي حيوانات است امتناع ميكنند، نبود آب و برق، بالا بودن هزينه ها، نبود حمايت مالي از طرف دولت، مشكلات فرهنگي در اين زمينه، تهيه غذاي روزانه که حجم زيادي دارد به خصوص که تعداد حيوانات زياد است و روز به روز هم به تعدادشان اضافه مي شود. و البته هزار مشکل ديگر
-اين همه هزينه چطور تأمين مي شود؟
تنها و تنها از طرف اعضاي اصلي انجمن آشيان زيست زاگرس و كمك هاي مردمي تأمين مي شود. اما بيشترين كمك مالي از سوي همسرم است كه در اين راه هميشه ياور و پشتيبان من بوده و هيچگاه تنهايم نگذاشته است.
-رفتار و برخورد مردم چگونه است؟
مردمي كه به پناه گاه مي آيند به چند دسته تقسيم مي شوند يك عده از اين كار استقبال مي کنند و در ذهن خودشان هميشه دوست داشته اند كه اين اتفاق بيافتد و در حد توانشان مانند آوردن دارو و غذا براي حيوانات از مرکز حمايت مي کنند. يك عده هم هستند كه به پناه گاه نيامده اند و اين كار را هميشه بيهوده مي دانند و مي گويند: اين چه كاري است، چه زحمتي است بگذاريد بميرند! از طرفي ديگر عده اي روستايي هستند که پس از مراجعه به پناه گاه و تحويل گرفتن حيوانات آن ها را براي نگهباني مي برند
-پولي بابت آن پرداخت مي کنند؟
خير به هيچ عنوان. سگ ها و يا هرحيوان ديگري قابل خريد و فروش نيستند. هركسي تمايل دارد بدون پرداخت هزينه مي تواند از مرکز زاگرس به صورت رايگان سگ بگيرد به شرطي که از آن حمايت كند.
-تلخ ترين و شيرين ترين خاطره اي که در اين مدت داشته ايد را به خاطر داريد؟
تمام لحظاتي كه اين سگ ها احساس امنيت مي كنند و سر پناهي براي زنده ماندن دارند براي من شيرين است. اما تلخ ترين خاطره من سال گذشته در ذهنم ثبت شد. در اثر بارندگي هاي شديد پارسال و همچنين پايين بودن سطح پناه گاه از سطح جاده تمام پناه گاه را آب گرفت و خسارت زيادي وارد شد. تمام سگ ها خيس شده بودند و برخي در گل فرورفته بودند. با اينکه توانستيم آب را خارج كنيم و تا زمان بازسازي پناه گاه براي سگ ها چادر خريديم و نصب کرديم اما متأسفانه پس از چند روز تعدادي از سگ ها مردند و اين بسيار تلخ بود. خاطره تلخ ديگري که مدت کوتاهي پس از آبگرفتگي پناهگاه اتفاق افتاد، آتش گرفتن بخشي از پناهگاه بود که بار سنگيني به مشكلات ما افزود. هنوز خستگي ناشي از آب گرفتگي در تنمان مانده بود كه آتش سوزي خستگي را بر ما دو چندان كرد اما باز از نو شروع كرديم و دوباره ساختيم.
-با اين همه مشکل چه انگيزه اي باعث مي شود ادامه دهيد؟
تنها چيزي كه براي ادامه اين كار به من انگيزه مي دهد فقط و فقط خود اين بسته زبان ها هستند.
-همسرتان چطور با اين فعاليت و مشکلاتش کنار ميآيد؟
همسر من با فعاليت در راستاي كمك كردن به حيوانات موافق است؛ ولي مشكلات زياد اين کار، خستگي و فشار مالي حاصل از آن، خسته اش کرده است؛ همسرم عقيده دارد بهتر بود اين كار را افراد ديگري انجام مي دادند و ما به نحوي از آنها حمايت مي كرديم. ايشان با فعاليت من مخالف نيست اما ترجيح مي دهد خودش در حاشيه کار باشد ولي بايد بگويم تنها پشتوانه ي من براي ادامه راه همسرم است. من از ايشان به خاطر صبوري و حمايت هايش بسيارسپاسگزارم.
-و سخن آخر اينكه فكر مي كنيد تا كجا دوام مي آوريد؟
بايد دوام بياوريم، ما اينطور فكر مي كنيم كه گزينه ي ديگري نداريم.
فقط از مسؤولين و مردم عزيز تقاضا دارم براي كار ما ارزش قائل شوند و ما را ياري دهند و در اين مسير ما را تنها نگذارند.